خطرات هیپنوتیزم
هیپنوتیزم دارای خطرات و محدودیتهایی است بعضی افراد متأسفانه اینطور مطرح می کنند که هیپنوتیزم هیچ گونه خطری و محدودیتی ندارد شاید در اشتباه هستند یا برای تبلیغ کار خودشان این اشتباه را مرتکب می شوند که ما به هر حال معتقد هستیم هیپنوتیزم هم خطراتی دارد هم محدودیتها وهم معذوریتها ، که اشاره خواهیم کرد.
بر آن افراد که مبتلا به بیماری های قلبی, بیماری های عصبی, بیماری های روانی و بیماری های متابولیستی هستند باید از هیپنوتیزم با دقت و تأمل کافی استفاده شود همچنین برای بیماران ژنتیکی و تنفسی محدودیتهایی وجود دارد این گونه بیماران باید حتما تاریخچه بیماریهایش مورد بررسی قرار بگیرد و بعد تصمیم بگیریم آیا برای آنها از هیپنوتیزم استفاده کنیم یا نه خطراتی دیگر که در هیپنوتیزم وجود دارد خطرات بر اثر تلقینات است ممکن است در تلقینات افراط یا تفریط صورت بگیرد و این باعث می شود که خطراتی به دنبال داشته باشد.
توهم قدرت در هیپنوتیزم ازخطرهایی است که فقط از هیپنوتیزم به تلقین برمی گردد و برخی اوقات عاملین
موفقیت هایی اتفاقی پیدا می کنند ممکن دچار توهم شوند. و فکر کنند و توان دست خودشان است در حالی است که
می توان این را اصلاح کرد.
این قدرت و توانمندی تلقین و علمی است که در این راه از آنها استفاده می شود سوء استفاده های مالی و همچنین
سوء استفاده جنسی خطر دیگری است که بعضی از افراد متأسفانه می کنند یا بعد از هیپنوتیزم برنامه را به گونه ای طراحی می کنند که بعد از هیپنوتیزم بتوانند سوء استفاده کنند به همین خاطر باید دقت کرد که برای هیپنوتیزم به افراد مطمئن باید مراجعه کرد.
در بعضی اوقات ممکن است در هیپنوتیزم و تلقیناتی که بصورت نادرست صورت می گیرد شخص از واقعیت های موجود در جامعه جدا شود و دچار مشکلاتی گردد . خطر دیگر این است که از کاربردهای هیپنوتیزم بخواهند همه چیز را توجیه کنند اما اشاره کردیم هیپنوتیزم نوش داروی همه بیماریها نیست.
ایجاد رابطه ای عاطفی بین عامل وسوژه خطر دیگری است به همین خاطر رابطه بین عامل و سوژه باید جدی و رسمی باشد در تمام جلسات هیپنوتیزمی باید به غیر از عامل و سوژه نفر سومی هم به عنوان شاهد وجود داشته باشد همچنین باید در تمام مراحل از هیپنوتیزم کردن جنس مخالف خودداری کرد یعنی آقایان برای آقایان و خانم ها برای خانم ها کار کند.
درد در نقاطی از بدن هنگام هیپنوتیزم یا بعد از هیپنوتیزم خطر دیگری است. این درد ممکن است از قبل وجود داشته است ولی چون درد خفیف بوده متوجه نمی شده سوژه چون در خلسه بود متوجه این درد خواهد شد.
بعضی اوقات درد بد خاطر به قرار گرفتن بدن یابد قرار گرفتن عضوی از بدن به شکل نامناسب رخ می دهد .
سختی در بیدار شدن خطر دیگری است: که در برخی موقع سوژه ها بعد از جلسه هیپنوتیزمی به راحتی برنمی گردند و عامل برای پیدا کردن آنها مشکلاتی خواهد داشت بخصوص سوژه هایی که مشکلات عقیدتی دارند سرخوردگی ها وناراحتی های زیادی دارند وقتی در خلسه فرو می روند.
حالت سرخوشی به آنها دست می دهد باعث می شود که عمدا تمایلی برای بازگشت نداشته باشد. البته هیپنوتیزم برای کسانی که افسردگی شدید دارند برای افرادی که بیماریهای روانی خاصی دارند ممکن است که خطرناک باشد. حتما در این موارد باید روی این افراد دقت تحمل و تأمل کافی شکل گیرد.
همچنین تخلیه اطلاعات هم خطر دیگری است برخی اوقات افراد از هیپنوتیزم شونده استفاده می کنند. برخی تخلیه اطلاعاتی افراد که وجود آن شاهدی که عرض کردیم به حل مشکل مورد نظر کمک خواهد کرد.
علائم ایجاد حالتهای هیپنوتیزمی
داوالمان که یک هیپنوتیزور برجسته می باشد معتقد است که در جریان هیپنوتیزم علائمی پیدا می شود که نشانه اختصاصی هیپنوتیزم بوده و نمی توان به سادگی با ظاهر سازی آنها را جعل کرد این علائم در یک نگاه توسط هیپنوتیزور آگاه مشخص می گردد این علائم عباتند از:
- گرم شدن بدن
- افزایش ترشحات اشکی
-مختصر قرمزی در سفیدی چشم که بخصوص پس از بیداری قابل دیدن است .
-ایجاد پرشهایی در پلکها
-تمایل چشمها در چرخش به سمت بالا
ویژگی های یک هیپنوتیزور خوب:
بعضی ها متأسفانه فکر می کنند با چند جلسه مطالعه کردن یا در چند جلسه هیپنوتیزم بودن یا یکی دو تکنیک یاد گرفتن دیگر هیپنوتیزور حرفه ای هستند این در حالی است که هیپنوتیزور حرفه ای بودن نیاز به خصوصیات و ویژگی های خاصی دارد نیاز به علم آگاهی و دانش زیاد دارد و از همه مهمتر نیاز به تجربه های بسیار قوی دارند در این بحث اشاره خواهیم کرد به یک هیپنوتیزور خوب و خصوصیاتی که اساساً و اثاثا در یک هیپنوتیزور باید داشته باشد :
اولین مطلب : یک هیپنوتیزور خوب باید دارای سلامت و تعادل در جسم و روان باشد,موقع کار خسته نباشد, داشتن انرژی زیاد, جسمی و فکری خیلی مهم است, عدم خواب آلودگی, عدم وجود ناراحتی اهمیت دارد, داشتن زندگی سالم مهم است.
از صفات منفی دور باشد وهمچنین یک عامل حرفه ای نباید سیگار مواد مخدر و مشروبات الکلی استفاده کند .
دومین مطلب: اعتقاد داشتن به هیپنوتیزم است. در هیپنوتیزم باید اعتقاد کامل و مناسب داشته باشد و به این علم احترام بگذارد . از هیپنوتیزم نباید به عنوان سرگرمی و پرکردن اوقات فراقت استفاده شود از هیپنوتیزم نباید برای تحمیل عقاید خودمان به دیگران بهره بگیریم از هیپنوتیزم نباید به عنوان ابزاری برای سودجویی مالی و مادی بهره گرفت و همچنین اهداف غیراخلاقی هم را کاملا باید کنار گذاشت.
سومین مطلب: داشتن اعتماد به نفس ویژگی دیگری است. که لازم است اعتماد به نفس در عامل باعث ایجاد اهمیت احساسها در سوژه می کند و برای رسیدن به اعتماد به نفس موانع بسیار زیادی است که هیپنوتیزور را ارجاع می دهد.
به منابع موجود در بحث شناسایی اشاره خواهیم کرد برای به کار روی مطلب شماره سه اعتماد به نفس لازم در شخص ایجاد خواهد شد ولی اشاره داشته باشیم که گیرایی ظاهر و باطن عامل روی سوژه اثر می گذارد. رفتار متین عامل اثرگذار است جاذبه است صدای عامل مهم است.
استفاده مناسب از کلمات و جملات در جای خودش حائز اهمیت است و نگاه عامل هم باید محافظ و جاذب باشد بالطبع بی توجهی وبی خیالی در عامل, لرزش صدا, تیک در بیان, حرکات زائد و ناگهانی, مکث بی دلیل, نگاه لرزان, خنده و شوخی هم تأثیر منفی خواهد داشت.
همین طور اشاره کردیم یک هیپنوتیزور حرفه ای باید دارای جاذبه بسیار زیاد باشد و یک خلسه نفوذ کننده و اثرگذار داشته باشد و این هم مربوط به ظاهر و هم به نگاهش و هم به صدایش و هم به شخصیت باطنش است یک هیپنوتیزور خوب باید بتواند در خودش ایجاد تمرکز کند تمرکز خوب و عالی و بتواند این تمرکز را حفظ کند.
چهارمین مطلب: همچنین داشتن اعتقاد کامل به اصول اخلاقی و انسانی خیلی لازم و مهم است یک عامل خوب باید قدرت تشخیص و قضاوت داشته باشد به خوبی بتواند هنگام صحبت کردن سوژه اطلاعات کافی به دست بیاورد و همچنین اطلاعات تکمیلی را از شیوه های جانبی به دست آورد و بتواند تصمیم بگیرد آیا این فرد نیاز به هیپنوتیزم دارد یا نه آیا هیپنوتیزم برای این فرد لازم است یا نه اگر هست و لازم از چه شیوه و چه تکنیکی باید بهره گرفت.
پنجمین مطلب: آشنایی با تلقین ، اصول و قوانین تلقین، قواعد و نظرات تلقین خیلی مهم است. حتما به بحث بخش دوم کتاب یعنی قوانین تلقین توجه شود آنجا همین قدر اشاره کنیم که تلقین موتور روح و انرژی است کار هیپنوتیزور هست شخص باید بتواند نیرویش بهره بگیرد.
ششمین مطلب: شناخت از انرژی ماورایی انسان شناخت از انرژی ، مهار و کنترل این انرژی ها و استفاده از آنها در امر هیپنوتیزم هم می تواند به هیپنوتیزور بسیار بسیار کمک می کند.
هفتمین مطلب: آشنایی با علائم وخطرات هیپنوتیزم که در همین کتاب به آنها اشاره خواهد شد.
عوامل موثر بر هیپنوتیزم :
عوامل بسیاری هستند که بر امر هیپنوتیزم اثر
می گذارد:
۱-سن:
سن هیپنوتیزم پذیری در افراد در سنین مختلف یکسان نیست عموما کودکان زیر ۶ سال هیپنوتیزم نمی شوند بالای ۶ تا ۲۰ سال سنین بسیار خوبی است باز از ۲۰ تا ۳۰ هم خوب است ولی از سن ۳۰ سالگی به بعد هیپنوتیزم پذیری افراد کم
می شود و بالطبع هیپنوتیزم کردن افراد مسن کار سخت و دشواری است از لحاظ سنی می توانیم بگویم که همه افراد هیپنوتیزم نمی شوند تعداد زیادی از افراد در سنهای مختلف می توانیم هیپنوتیزم کنیم ولی عده قلیلی هم به طور کلی هیپنوتیزم ناپذیر هستند.
۲-دوم جنسیت :
خانم ها هیپنوتیزم پذیرتر از آقایان هستند به طور کلی هر چند در موارد خاص ممکن عکس این باشد اما ببینیم چقدر؟ اثرگذار است افرادی که مشاغل ظریف هنری و لطیف دارند خیلی راحت هیپنوتیزم می شوند افرادی که به گونه ای بدانند از شغلشان شرطی شده به راحتی هیپنوتیزم شده اند آنها هیپنوتیزم می شوند. ولی افرادی که در کارهای اقتصادی و سیاسی هستند هیپنوتیزم کردنشان سخت تر است
سوم : آب و هوا
شرایط اقلیمی و جغرافیایی آب و هوا بسیار تأثیر گذار است که برخی از آب و هواها آرام بخش است. برخی آب و هوا اساسا تحریک کننده سیستم عصبی است و بالطبع این روی عمل هیپنوتیزم هم اثر خواهد گذاشت .
چهارم : محیط
شرایط محیطی اثرگذار است از جمله نور و رنگ در محیط, بو و رایحه محیط, موسیقی و سکوت در محیط اثرگذار است همچنین دما در محیط هم موثر واقع می شود.
شخصیت :
شخصیت سوژه عامل اثر گذار دیگر است: افرادی که دارای قوت بسیار بالا هستند خود فرد هیپنوتیزم می شوند و احساسات و هیجانات و ذهنیت های فرد خود اثر گذار است.
تلقین
همانطور که در بخش تاریخچه هیپنوتیزم به آن اشاره شد یکی از برجستگان که در دوره تلقین ظاهر شد دارو پزشک فرانسوی امیل کوئه (۱۹۲۶-۱۸۵۷) بود . جمله معروف او : � هر روز ، در هر زمینه به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم � به اندازه خود او مشهور است . روش درمانی او که به نام � کوئه ایسم � شهرت پیدا کرده برای مدتی کوتاه در فرانسه و در سالهای ۱۹۲۰ در آمریکا فروغ و درخشش کوتاه مدتی داشت . امیل کوئه به صورت اتفاقی به کشف بسیار درخشان خود نایل آمد . او روزی در داروخانه خود نشسته بود که بیماری به او مراجعه کرد و از کوئه پرسید : آیا دوایی برای درد من وجود ندارد ؟ من تمام شربتها و پودرهایی را که برایم تجویز کرده ای خورده ام . چه اشکالی در وضع پزشکی امروز وجود دارد ؟ آیا دارویی برای درمان من وجود ندارد ؟ کوئه جواب داد ؟ چرا یک داروی جدید اختراع شده و به تازگی از پاریس به دست من رسیده است . من خیال می کنم در مدت کوتاهی این دارو دردها و ناراحتیهای ترا درمان کند . من مطمئن هستم که به زودی تو خوب می شوی . بیا این دارو را بگیر و ببر و امتحان کن ، مسلماً خوب می شوی .
چند روز بعد آن بیمار با شادی و شعف فراوان و تقریباً رقص کنان به داروخانه آمد و کوئه را از درمان خود مطلع ساخت و گفت که آن دارو معجزه آساترین و مؤثرترین دارویی است که من تا به حال دیده ام . در این موقع خود کوئه دچار تعجب شد و پس از رفتن بیمار ، پیش خودش فکر کرد : چه چیزی در این دارو بوده که باعث این درمان برق آسا شده است . او نه تنها فرمول داروی ارائه شده را مطالعه کرد ، بلکه به روش آزمایشگاهی خود ترکیب دارویی آن را هم بررسی مجدد نمود و با کمال حیرت به این نتیجه رسید که هیچ یک از اقلام موجود در ترکیب دارو ، حتی با خیال پردازی نمی تواند نقشی در درمان آن بیماری داشته باشد . بنابراین هیچگونه داروی معجزه آسایی در کار نبوده است . ولی بیمار خوب شده بود . کوئه هوشمندانه مذاکرات چند روز قبل خود را با بیمار به یاد آورد . با خود گفت : بیمار این حرفها را زد ، من هم این کلمات و جملات را گفتم و وضع روحی بیمار قبل و بعد از دریافت دارو نیز چنین بود . او پس از بررسی صحبتهای خودش و بیمار به این نتیجه رسید که تنها داروی اسرار آمیز و معجزه آسا در این زمینه ، � تلقین � بوده است .
کوئه پس از این واقعه به مطالعه پرداخت و در نتیجه به کشفی نایل شد که با وجود هنوز ناشناخته ماندنش ، عظیم ترین دستاورد بشری در تاریخ علوم هیپنوتیزمی است . به این ترتیب یک بار دیگر کلمات برید و بر نهایم در ذهن ما رژه می روند ؛ در هیپنوتیزم نه نیروی مغناطیسی اثری دارد و نه چشمان نافذ و حرکات اسرار آمیز دست هیپنوتیزم و � مسأله ای به نام قدرت هیپنوتیزور در کار نیست ، بلکه مسأله مهم حالت ذهنی سوژه است . نقش و هنر هیپنوتیزور ایجاد تمرکز و هماهنگی در سوژه است . یا به عبارت دیگر ، هنر هیپنوتیزور ایجاد تسهیلاتی است که تلقین پذیری بیمار یا سوژه را بیشتر کند . آن چه که کلید مسأله است ، تلقینات به سوژه است . تنها مسأله مهم همین تلقینات لفظی است و کوئه این علم را به اوج رسانید و به روشنی مطرح کرد .
خود تلقینی :
کوئه تصمیم گرفت نظریات خود را در زمینه هیپنوتیزم ارائه کند . او معتقد بود ؛ عامل موفقیت در زمینه هیپنوتیزم جملات و کلماتی که هیپنوتیزور بیان می کند نیست ، بلکه عامل مهم در این زمینه ، پذیرش این مطالب و قبول آنها توسط ذهن خود سوژه است . بنابراین با توجه به این حالات هیپنوتیزم و تلقین تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند .
به نظر کوئه بیمار که با داروی او خوب شد به این خاطر درمان شد که به خودش تلقین کرده بود که � با این داروی جدید حتماً خوب می شود � در این جریان کوئه و داروی کوئه نقشی نداشت بلکه کار مهم را ذهنیت و تلقین به نفس خود بیمار انجام داده بود . پس از اطمینان از این واقعیت کوئه شروع به تأسیس کلینیک های رایگان برای درمان بیماران کرد که در قسمتهای بعدی این کتاب به شرح آنها خواهیم پرداخت او با وجود شهرت و محبوبیتی که بدست آورد نه به پول توجه داشت و نه دچار تکبر و خود بزرگ بینی گردید فردی که به من ( نویسنده کتاب ) مطالب و اطلاعات زیادی درباره هیپنوتیزم یاد داد در کودکی کوئه را دیده بود . او در ۶ سالگی به علت � شب ادراری � تحت درمان تلقین کوئه قرار گرفته بود .
در آن زمان او در آلمان زندگی می کرد و کوئه در سفرش به آلمان برای درمان به خانه او رفته بود این فرد هنوز متانت وقار و مهربانی کوئه را به یاد داشت و برای تمام عمر خاطره خوشی از او در ذهنش بجای گذاشته بود .
یک اشتباه بزرگ کوئه مسافرت به آمریکا بود در آن موقع مطبوعات و مردم آمریکا بیصبرانه انتظار دیدن او و شنیدن کلمات او را داشتند . در این سفر که به خرج یک موسسه فرهنگی انجام گرفت . کوئه چند سخنرانی برای عامه مردم کرد که این مجالس عمومی که کوئه بحثهای علمی و روان شناسی را برای اکثریت حضار مناسب نمی دانست به صورت بسیار ساده نظریات خود را مطرح کرد و بیشتر به جمله معروف خود که برای تلقین بکار می برد تکیه کرد . بطوری که جراید آمریکا تمام نظریات و فلسفه کارهای او را تنها در این جمله خلاصه کردند . هر روز ، در هر زمینه و به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم ، مجلات و روزنامه ها با درک غلط و نارسانی خود از نظریات کوئه � جوک � ساختند و چند شب بعد قهرمانان معروف کارتن های کمدی مثل � میکی ماوس � � دونالدداک � و � پوپیه � در شوهای تلویزیونی به صورت استهزاآمیز و با اداهای آنچنانی این جمله را به خود تلقین می کردند . � هر روز ، در زمینه و به هر صورت من بهتر و بهتر می شوم �
روزنامه ها و مجلات شروع به مسخره کردن کوئه کردند و از آنجایی که کوئه به زبان انگلیسی تسلط کافی نداشت نمی توانست در مقام جوابگویی برآید . به این ترتیب امیل کوئه مثل بسیاری از مردان بزرگ و دانشمندی که قبل از او و بعد از او به علت نادانی و تکبر روزنامه نگاران مورد اهانت و بی آبرویی قرار گرفته بودند ؛ او هم از این لجن پراکنی ها صدمه زیادی دید .
موقعی که کوئه به فرانسه برگشت قبل از او روزنامه های آمریکایی به فرانسه رسیده بودند و به شهرت و اعتبار او صدمه زیادی زده بودند . از آن تاریخ تا سال ۱۹۲۶ که کوئه مرد ، مردی دلشکسته و از این واقعه افسرده و دلمرده بود . ولی تاریخ این قضاوت را خواهد کرد که فردی دانشمند در زمینه هیپنوتیزم عقاید بسیار درخشانی داشت . او برای ما
� قوانین تلقین � را به یادگار گذاشت .
قوانین سه گانه تلقین :
درک و فهم قوانین تلقین بسیار ساده است . اختراع و آفرینش قوانین تلقین از کوئه است ولی کار جمع آوری و تدوین را بودوئن انجام داد . تمام مطالب و اصولی که در تلقین مورد استفاده یا عمل قرار می گیرند در این سه اصل ملحوظ شده اند که توجه شما را به آنها جلب می کنیم .
۱- قانون توجه تمرکز پیدا کرده .
اگر فردی تمام توجه خود را بر روی عقیده یا موضوعی متمرکز کند این عقیده یا موضوع به تدریج برای او جنبه واقعی پیدا می کند .
۲-قانون اثر متضاد
اگر فردی خیال کند که قادر به انجام کاری نیست و در این شرایط اقدام به انجام آن کار بکند هر قدر در انجام آن کار بیشتر کوشش کند کمتر موفق می شود .
۳- قانون اثر مسلط و نافذ
اگر یک تلقین یا تشویق با نوعی احساس ، هیجان یا انگیزه توأم باشد این تلقین در این حالت بر تمام افکار و تلقین های دیگری که احیاناً در ذهن باشند غلبه خواهد کرد و تأثیر بیشتری در ذهن بجای می گذارد .
کوئه معتقد بود : تلقین به نفس چیزی به غیر از هیپنوتیزم نیست . به طور خیلی ساده ، تلقین اثرات شگرفی بر روی وضع جسمی و روحی افراد بشر دارد . همانطور که می دانیم هیپنوتیزم نمی تواند در جهت خلاف خواسته ها و تمایلات فرد تأثیری داشته باشد و در اینجا نقش ضمیر ناخودآگاه و قدرت آن مشخص می شود . ضمیر ناخودآگاه توسط تصور و پندار تحت تأثیر قرار می گیرد نه اراده ؛ در این شرایط کسی که همیشه فاتح می شود تصور و پندار است نه اراده و خواست شخصی او . این موضوعی است که بسیاری از افراد با آن موافق نیستند .
به هر حال کوئه بر اساس تجربیات ۲۰ ساله اش در زمینه تلقین درمانی به اصول زیر دست یافته بود .
۱- موقعی که اراده و پندار در دو جهت متضاد باشند ، فاتح همیشگی در این جدال � پندار � و خیال خواهد بود ، بدون شک و بدون استثناء .
۲- در موقعی که بین اراده و پندار جدالی پیدا شود ، قدرت پندار به اندازه مربع یا مجذور قدرت اراده خواهد بود .
۳- وقتی که اراده و پندار در یک جهت باشند قدرت مجموع آنها برابر جمع آنها نخواهد بود بلکه مساوی با حاصلضرب آنها خواهد شد .
۴- پندار و خیال را می توان در هر جهتی هدایت کرد .
راه رفتن از روی یک چوب باریک
با بحث درباره راه رفتن بر روی یک الوار چوبی به پهنای حدود ۳۰ سانتیمتر بسیاری از مطالب برای ما روشن میشود . تصور کنید این الوار چوبی را در کف حیاط قرار داده ایم و از کسی بپرسیم . آیا می توانی از این طرف الوار به طرف دیگر آن بروی و نیفتی ؟
مسلماً او جواب می دهد . این چه سوالی است ! معلوم است که هرکسی می تواند این کار را انجام بدهد !
حالا تصور کنید دو طرف این چوب را روی دو صندلی یا لبه دو دیوار قرار دهیم طوری که ارتفاع چوب از زمین در حدود یک متر باشد ؛ اگر دوباره سؤال بالا را تکرار کنیم ، احتمالاً هنوز افراد زیادی داوطلب عبور از روی آن می شوند . حالا اگر در حضور جمعی از جوانان شجاع فامیل بگویید : من یک آگهی منتشر کرده و به کمک پوسترهای تبلیغاتی تعداد زیادی بلیط فروخته ام و به مردم قول داده ام امشب یک انسان شجاع از روی این الوار راه می رود ، البته این الوار را بین بام دو ساختمان ۸ طبقه قرار می دهیم ! کدامیک از شما داوطلب عبور از روی آن و دریافت مقدار زیادی پول هستید ؟
مسلماً همه درجا به اصطلاح خشک می شوند و از � تصور � این حالت دچار وحشت می شوند . اگر فردی را که بدون مطالعه کافی این حرف را قبول کرده به پشت بام ساختمان ۸ طبقه ای ببریم و از او بخواهیم در لبه پشت بام روی یک نوار ۶۰ سانتیمتری که با گچ مشخص کرده ایم راه برود ، مسلماً از حرف قبلی خود پشیمان می شود و می گوید : تمام پولهای جهان ارزش این کار را ندارد .
راستی علت این کار چیست در حالی که از لحاظ منطقی هر انسان سالمی می تواند از روی این باریکه به راحتی حرکت کند چون این کار را در روی سطح زمین یا در ارتفاع کم به خوبی انجام می دهد ، راستی علت چیست به کوئه به این مسأله به این صورت جواب می دهد :
با توجه به قانون � توجه تمرکز پیدا کرده � موقعی که فردی بر روی موضوعی تمرکز پیدا کند این موضوع برای او حالت را پیدا می کند .
گزارش علمی در مورد هیپنوزم
روش تازه ای برای درمان یا تسکین بیماریهای مختلف لوس آنجلس تایمز در آمریکا رواج یافته که در آن از هیپنوتیسم استفاده می شود. با این روش در درمانگاه های ویژه ای که تعداد آن رو به افزایش است شخص بیمار در درمان بیماری خود نقش عمده ای را به عهده می گیرد.
از زمانی که هیپنوتیسم به عنوان یک وسیله درمانی در سال ۱۹۵۷ از طرف انجمن اطباء امریکا به رسمیت شناخته شد دو مورد دیگر از کاربرد آن در حرفه پزشکی و اجرای قانون کشف شده است.
اداره پلیس لوس آنجلس مدعی است که در بازجوئیهای جنایی غالباً از روش هیپنوتیسم استفاده می کنند.
رئیس این اداره می گوید شخص هیپنوتیسم شده درست مثل اینکه از روی صفحه تلویزیون حوادث را بخواند چگونگی جزئیات فراموش شده و حتی شماره اتومبیلها را به یاد می آورد! او می گوید در ۶۵ درصد از موارد می توان از روش هیپنوتیسم استفاده کرد. در حرفه پزشکی برای کاهش احساس درد به هنگام زایمان و تقلیل درد در معالجه های سرطانی از هیپنوتیسم استفاده شده است. در یک کلینیک نظامی پنجاه درصد از بیماران با استفاده از روش هیپنوتیسم معالجه می شدند و دیگر نیازی به قرص مسکن ندارند. عجیب این که همراه با تغییراتی که در فکر افراد به هنگام هیپنوتیزم شدن به وجود می آید ممکن است تغییراتی در وضع ارگانیکی آنان نیز صورت بگیرد.
عده ای از پزشکان با هیپنوتیسم بیماری پوستی پوریالیس را مداوا کرده و لکه های سطح پوست را از بین برده اند. دکتر پیر لونگ جراح آمریکایی ادعا می کند که با استفاده از روش هیپنوتیسم توانسته است باعث تحریک غده های پستان شده باعث بزرگی پستان ۲۰ زنی بشود که برای بزرگ شدن پستانهای خود به او مراجعه کرده اند. این پزشک می گوید تحریک غدد بدن با استفاده از هیپنوتیسم کاری نسبتاً ساده است. به گفته او کسانی که دارای پستانهای کوچکی هستند غالباً مورد تمسخر قرار می گیرند و این ضربه ای روحی در آن ایجاد می کند.
این قبیل زنان باعث ایجاد تغییرات ارگانیکی در بدن خودشان می شوند که آن را می توان یک نوع لاغری فکری نامید که بر اثر عدم استفاده از غذا بوجود می آید. مثلاً زنی که دارای پستانهای کوچکی بود ناآگاهانه نسبت به مادر زیبای خود احساس بیگانگی می کرد و او را نمی شناخت.
دکتر لونگ با استفاده از هیپنوتیسم بطور ذهنی این تصور را در دختر بوجود آورد که صاحب پستانهای بزرگی است و این تصور باعث افزایش جریان خون او شد. قدم بعدی این پزشک این بود که در مخیله دختر تجسم عبور جریان خون حاوی مواد غذایی و هورمون را در پستانهایش بوجود بیاورد که منجر به تحریک و رشد پستانهای او شد. استفاده از هیپنوتیسم قدمت تاریخی پنج هزار ساله دارد با این وصف هنوز در مورد این روش اطلاعات کافی در دست نیست. (از اسرار مانیه تیسم)
درآینده درمورد مدیتیشن وجملات تاکیدی ودیگر علوم متا فیزیک صحبت خواهم کرد لطفا نظرات ورویدادهای خودتون رو ابلاغ بفرمایید